مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

مهندسی کشاورزی - زراعت

آموزش و ترویج تولیدات کشاورزی

اعمال مدیریت در دانه های روغنی دیم مناطق مختلف کشور

وضعیت آب و هوایی دیمزارهای کشور قابل پیش بینی نبوده بطوریکه تغییرات آن در چند سال گذشته وسیع و از خشکسالی شدید تا سالهای پر باران و از زمستانهای خیلی سرد و بهار خنک تا زمستان معتدل و بهار گرم وجود داشته است. همین امر سبب شده است تا کشاورزی در این مناطق همراه با ریسک بوده و تولیدات زراعی تابع مستقیمی از شرایط اقلیمی گردد. با توجه به وجود عوامل جوی غیر قابل کنترل، مدیریت مزارع دیم مشکل و به همان نسبت پاسخ محصولات به آن تعیین کننده است. با اعمال مدیریت صحیح زراعی می توان در سالهای مطلوب به پتانسیل تولید نزدیک و در سالهای نا مطلوب اثرات فاکتورهای محیطی را کاهش و تولید منطقی داشت.

کشورمان جزء مناطق خشک و نیمه خشک جهان بوده و 54% اراضی قابل کشت کشور بصورت دیم می باشد. مناطق مختلف آب و هوایی کشور از نظر کشاورزی به چهار منطقه تقسیم شده است که شامل : 1- اقلیم گرم و مرطوب سواحل دریای خزرکه دارای متوسط حداکثر درجه حرارت 37 ، متوسط حداقل درجه حرارت 7- و تعداد روزهای یخبندان حدود یکماه و متغیر است. 2-اقلیم گرم و خشک جنوب که دارای متوسط حداکثر درجه حرارت 50 ، متوسط حداقل درجه حرارت 5- و تعداد روزهای یخبندان کمتر از یکماه است. ویژگی این اقلیم شامل آب و هوای گرمسیر با زمستانهای ملایم ، بهار کوتاه و گرم و فصل گرمای طولانی است. 3- اقلیم معتدل سرد که دارای متوسط حداقل درجه حرارت 7- تا 14- و تعداد روزهای یخبندان حدود یکماه تا دو ماه متغیر است. شرایط آب و هوایی این اقلیم بسته به دور یا نزدیکی به کویر و ارتفاعات متغیر است اما عموما دارای زمستان های سرد و ملایم و تابستان های گرم است.

4-اقلیم سرد که دارای متوسط حداقل درجه حرارت کمتراز 14- و تعداد روزهای یخبندان حدود سه ماه است. عموما دارای زمستان های سرد و تابستان های ملایم است.

به علت حجم بالای واردات روغن، در سالهای اخیر دانه های روغنی مورد توجه و حمایت وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته و دیمزارها یکی از عرصه های توسعه این محصولات در نظر گرفته شده است. در شرایط دیم کشور امکان کشت سه محصول روغنی کلزا، گلرنگ و آفتابگردان وجود دارد. بر اساس طرح افزایش تولید روغن نباتی کشور جایگاه کلزا در مناطق دیم گرمسیر، گلرنگ مناطق معتدل سرد و سرد و آفتابگردان در هر سه اقلیم در نظر گرفته شده است.

این محصولات در تناوب با گندم دیم کشت شده و جایگزین آیش می گردند. تفاوت مورفولوژی و فیزیولوژی این محصولات با گندم و عدم آفات و بیماری های مشترک آنها با گندم سبب شده است تا گیاهانی مناسب برای قرار گرفتن در تناوب غلات باشند.

عوامل مهم مدیریت زراعی دانه های روغنی در شرایط دیم شامل تهیه زمین، عمق کشت، میزان بذر مصرفی، کود، کنترل علفهای هرز و رقم می باشد. که در ذیل به آنها اشاره می شود:

سیستم ریشه کلزا ، گلرنگ و آفتابگردان عمیق بوده و مشاهدات نشان داده است که شخم عمیق پاییزه با گاوآهن برگردان دار می تواند ضمن تهویه خاک و بهبود شرایط فیزکی آن به توسعه ریشه ها منجر شده و گیاه با جذب رطوبت از عمقهای پایین تر، کمتر تحت تاثیر خشکی قرار گرفته و عملکرد بهتری داشته باشد. اجرای زیر شکن در اراضی که دارای لایه های سخت زیرین خاک بودند نیز باعث افزایش نفوذ پذیری آب در خاک و توسعه ریشه ها گردید و عملکرد بیشتر را به دنبال داشت. زدن دیسک برای خرد شدن کلوخه ها و تهیه بستر مناسب لازم بوده و در مورد کلزا بعلت بذر ریز بودن آن بسیار مهم است. در کشتهای بهاره انجام خاک ورزی عمیق در پاییز (بطوریکه در بالا ذکر شد) و خاک ورزی سبک (کم عمق) به وسیله پنجه غازی و یا هرس دندانه دار توصیه می شود.

دانه های روغنی بر خلاف غلات تحمل کشت عمیق در شرایط دیم را نداشته و بهترین عمق کشت برای کلزا 1 تا 3 سانتیمتر، گلرنگ 2 تا 3 و آفتابگردان 2 تا 4 سانتیمتر است. عمق کشت مناسب باعث ایجاد سبز یکنواخت در مزرعه شده و در کشتهای پاییزه بعلت جوانه زنی بموقع باعث زود رسی، تحمل بهتر تنشهای سرما و خشکی خواهد شد. از طرف دیگر کشتهای عمیق باعث کاهش سطح سبز، افزایش تراکم علفهای هرز و در نهایت کاهش عملکرد خواهد شد. کاشت عمیق باعث تاخیر در سبز مزرعه شده و نیز با توجه به اینکه گیاهچه قبل از سبز شدن و شروع فتوسنتز از ذخیره بذری (آندسپرم) استفاده می کند لذا در کشتهای عمیق گیاهچه ها با صرف انرژی بیشتری به مرحله سبز شدن می رسند و همین امر حساسیت آنها را به تنشهای محیطی بیشتر می کند.


ادامه مطلب ...

تعریف خشکی

خشکی یک پدیده اقلیمی است که در اثر فقدان یا کمبود رطوبت حادث می شود. فقدان و کمبود رطوبت از روی خاک، پوشش گیاهی و پستی و بلندی مناطق خشک مشخص می شود شناخت مناطق خشک ممکن است از طریق مطالعات خاک شناسی، گیاه شناسی و ژئومورفولوژیکی انجام پذیرد. پایه و مشخصه اصلی شناخت مناطق خشک اقلیم می باشد.

طبقه بندی اقلیمی، شاخصی است که نسبت به تغییرات حساس است و در بسیاری از مناطق دنیا استفاده می شود. گیاه، خاک و خصوصیات ژئومورفولوژیکی نسبت به اقلیم کمتر تغییر می کنند و دارای انعطاف پذیری کمتری می باشند.به رغم این خصوصیت این عوامل جهت تعیین نواحی خشک استفاده می شود. مناطق خشک از لحاظ خاک، پوشش گیاهی و بارندگی باهمدیگر متفاوت می باشند.

خصوصیات مناطق خشک عبارتند از:

١ ـ فشار بالای هوا که باعث می گردد دما بالا باشد و شرایط گرم و خشک در این مناطق حاکم باشد.
٢ ـ باد: در مناطق خشک بادها بطور ممتد می وزند و باعث کاهش رطوبت می شوند.
٣- توپوگرافی: وقتی هوا با سلسله کوهها برخورد می کند در آن منطقه هوای سرد ایجاد می شود. در کوهپایه ها چنین هوایی وجود دارد.
٤ ـ اقیانوسها: در اقیانوسها و دریاها میزان میزان دما پایین تر است و بادها با نسیم سردی می وزند، رطوبت درنتیجه تبادل هوا جابجا می شود وهوای گرم جای خودش را با هوای سرد عوض می کند.

یک یا چند تا از عوامل فوق در مناطق خشک به چشم می خورد. ولی علت اصلی خشکی، گسترش الگوهای آتمسفری جهانی است. استفاده از عوامل فشار هوا، باد، تو پوگرافی و اقیانوس برای نشخیص مناطق پر باران خشک، سرد و معتدل بسیارمتداول است.

به طور کلی عواملی که باعث خشکی آب و هوا در مناطق مختلف جهان شده است عبارت است از:

  • گرم شدن زیاد منطقه بر اثر تابش خورشید
  • اثر مراکز فشار یا پر فشار زیاد (به ویژه مجاور حاره ای)
  • اثر جریانهای سرد ساحلی اقیانوسها
  • اثر سلسله کوههای مرتفع و فلات های مرتفع
  • دور بودن از تأثیردریاها و اقیانوسها
  • عدم صعود هوا حتی در هوای مرطوب و آشوبهای هوائی

یک سوم سطح کره زمین را مناطق خشک و لم یزرع پوشانده است که سه چهارم این مناطق در کشورهای آفریقایی، آسیایی و استرالیا وجود دارد. مشخصه این مناطق این است که در سال بارندگی کم و اندک وجود دارد. مناطق خشک دارای شرایط محیطی و اقتصادی خاص خود هستند این مناطق ٨٢ درصد منابع نفتی، ٨٦ درصد آهن و ٧٩ درصد مس و ٦٧ درصد الماس دنیا در خود جای داده اند (Hearhcote ، ١٩٨٣). نواحی خشک از لحاظ منابع معدنی غنی می باشند ولی از نظر آب کمبود دارند، بنابراین مواجه با مشکلات اکولوژیکی هستند. خشکسالی و قحطی مناطق خشک را تهدید می کند.

اقالیم خشک یک سوم سطح کره زمین را اشغال کرده و ١٥ درصد جمعیت جهان در این مناطق زندگی میکنند. گر چه جمعیت به طور نسبی در مناطق خشک پایین است ولی در شهر های بزرگ مناطق خشک مانند پکن، تهران، کراچی جمعیت زیادی زندگی می کنند. در بین سالهای ١٩٦٢ تا ١٩٨٥ جمعیت مناطق خشک ٨١ درصد رشد داشته است. به دلایل فرصتهای اقتصادی جمعیت مناطق خشک رو به افزایش است.

موانع عمده توسعه در مناطق خشک عبارتند از:

١- مشکلات محیطی در ارتباط با عدم آب کافی
٢- عدم سرمایه گذاری جهت زیر ساختهای اقتصادی

عامل اصلی که بر فعالیتهای اقتصادی و تولیدی در مناطق خشک تاثیر می گذارد ناشی از کمبود یا فقدان آب می باشد.

منبع : http://www.ircadm.ir

زراعت پنبه


تاریخچه و اهمیت اقتصادی پنبه

سابقه کشت پنبه ( Cotton ) در مکزیک و آمریکای جنوبی به حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. در حال حاضر قسمت اعظم ( 90 درصد ) سطح زیر کشت پنبه در جهان به پنبه آپلند تعلق دارد.

بذر ارقام این گونه توسط انگلیسی‌ها و در جریان جنگ داخلی آمریکا در مستعمرات انگلیس توزیع شد و کشت آن ترویج گردید تا الیاف پرکیفیت مورد نیاز صنایع بافندگی انگلیس تأمین گردد. تولید پنبه به عنوان یک گیاه لیفی پس از اختراع دستگاه جین ( جدا کننده الیاف از وش ) توسط ویتینی در سال 1793 گسترش زیادی یافت. از جنگ جهانی دوم، تغییرات زیادی از نظر تولید و تجارت پنبه صورت گرفت و در بسیاری از کشورها از قبیل، کشورهای آمریکای لاتین که قبلاً در آنجا تولید این محصول به مقدار ناچیزی بوده، افزایش زیادی در تولید حاصل شده است و این کشورها از مهمترین تولیدکنندگان مواد فیبری بازار جهانی شده‌اند. برخی از کشورهای دیگر از قبیل هندوستان، پاکستان و ترکیه نیز که قبلاً به مقدار مورد نیاز خود پنبه تولید می‌کردند، هم اکنون جزء صادرکنندگان مهم این محصول به حساب می‌آیند. در طول دهه 60 – 1950، میزان تولید پنبه در آمریکای لاتین و خاور نزدیک بسیار زیاد بوده و قسمت اعظم آن در مناطق خشک و نیمه خشک این کشورها تولید شده است. تقریباً نصف مقدار تولیدی، در اثر افزایش سطح زیر کشت و نصف دیگر در اثر افزایش عملکرد بوده است. در کشور شوروی سابق نیز سطح وسیعی از دریای خزر تا مرز چین زیر کشت پنبه برده شده و ازبکستان به تنهایی 67 درصد کل تولید پنبه در شوروی را به خود اختصاص داده است. این کشورها پس از آمریکا و چین مقام سوم را از این نظر دارد.

در چین نیز چنین وضعی صادق بوده است و این کشور هم اکنون مقام دوم را از نظر تولید پنبه دارد. البته تغییر اساسی که در این مورد صورت گرفته، این است که تمایزی که به طور سنتی برای کشورهای تولید کننده و کشورهای مصرف کننده وجود داشت کاملاً از بین رفته است. کشورهایی مانند هندوستان، پاکستان و مصر که قبلاً قسمت اعظم پنبه خود را صادر می‌کردند، هم اکنون دارای صنایع نساجی مربوط به خود هستند و از رقبای بازار صنایع نساجی محسوب می‌شوند.از طرف دیگر، کشورهایی که دارای صنایع پیشرفته نساجی هستند از جمله، ایتالیا و اسپانیا که قبلاً تمامی مواد خام مورد نیاز خود را وارد می‌کردند، هم اکنون این گیاه را به صورت فاریاب، بخصوص در مناطق مدیترانه کشت می‌کنند، واضح است که کشورهایی که خود هم تولید کننده و هم سازنده تولیدات نساجی هستند، بر کشورهایی که تنها تولید کننده و یا سازنده هستند ارجحیت دارند.

افزایش تولید پنبه در سطح جهانی مصادف با افزایش تولید فیبرهای مصنوعی بود. در بسیاری از موارد، مواد مصنوعی جایگزین پنبه شده‌اند و تنها در طول دهه 1950 تا 1965 مصرف مواد فیبری در بازار جهانی از 7 به 21 درصد افزایش حاصل کرده در حالی که مصرف پنبه از 74 درصد در سال 1939 به 63 درصد در سال 1961 کاهش یافته است. پنبه دارای بعضی خصوصیات است که هیچ ماده مصنوعی نمی‌تواند با آن رقابت کند و این خصوصیات عبارتند از قابلیت شستشو، دوام، استحکام در حالتی که مرطوب و خشک است، قدرت انتقال بخار، ثبات شیمیایی، نرمی، انعطاف، خصوصیات دیگری نیز که در اثر کاربرد پژوهش حاصل گردیده و این خصوصیات در فیبرهای طبیعی وجود ندارد عبارتند از : مقاومت در برابر آتش سوزی و پوسیدگی و خسارت حشرات، هیچ نوع تولیدات نساجی دیگری مانند پنبه وجود ندارد که برای اقلیم‌های گرم مناسب باشند.

تولید پنبه در ایران قدمت زیادی دارد. بر اساس گزارش فائو در سال 2000، سطح زیر کشت پنبه در ایران حدود 240000 هکتار با عملکرد حدود 08/2 تن در هکتار وش بوده است. از این مقدار حدود 30000هکتار آن به پنبه دیم تعلق دارد. استان‌های گلستان، خراسان، فارس و اردبیل مهمترین تولیدکنندگان پنبه آبی و استان‌های گلستان، مازندران و خراسان مهمترین تولیدکنندگان پنبه دیم در ایران بشمار می‌آیند.

خصوصیات گیاهی پنبه

پنبه گیاهی است طبیعتاً چند ساله از جنس گوسیپیوم و تیره پنیرک ( Malvaceae ) که به صورت گیاهی یکساله مورد زراعت قرار می‌گیرد. طبیعت رشد چند ساله آن موجب بقاء پتانسیل رشد رویشی در مریستم انتهایی ساقه شده است. تداوم رشد یا رشد مجدد مریستم انتهایی ساقه از نظر یکنواختی رسیدگی سهولت عملیات برداشت نامطلوب است. به عبارت دیگر پنبه پس از تولید محصول، بطور طبیعی نمی‌میرد و می‌تواند تا پیدایش شرایط نامساعد یا کشنده به حیات خود ادامه دهد. در بسیاری از ارقام، بوته پنبه به صورت نیمه درختچه‌ای کوچک به ارتفاع 60 تا 200 سانتی‌متر و غالباً به فرم کروی رشد می‌کند. طول دوره رشد گیاه در شرایط زراعی، بسته به رقم و شرایط محیطی، از 130 روز تا 200 روز متغیر است.

پنبه دارای ریشه مستقیم طویلی است که در اوایل دوره رشد با سرعت به درون خاک عمقی نفوذ می‌کند. همراه با افزایش عمق توسعه ریشه، از قطر ریشه به سرعت کاسته شده و ریشه منشعب می‌گردد. رشد ریشه‌های جانبی پس از باز شدن لپه‌ها آغار می‌شود. ساقه اصلی در پنبه همانند ساقه اصلی در سایر گیاهان بوده و دارای برگ‌ها و شاخه‌های جانبی می‌باشد. ساقه اصلی غالباً فاقد گل است. رشد اولیه ساقه پس از سبز شدن کند است. ساقه تا حدود یک ماه پس از سبز شدن شامل چهار تا پنج میانگره بدون انشعاب است. سرعت رشد طی چهار تا هشت هفته پس از سبز شدن زیاد می‌شود، بطوریکه حدود 9 تا 10 هفته بعد از کاشت، 9 تا 10 گره مشخص و 5 تا 6 ساقه گل دهنده رشد یافته روی ساقه اصلی قابل مشاهده‌اند. بافت ساقه چوبی شده است، اما سخت نیست. رنگ پوست ساقه در جوانی مایل به سبز یا مایل به قرمز است، اما بزودی چوب پنبه‌ای شده و به رنگ قهوه‌ای مایل به زرد در می‌آید.

در هر گره ساقه اصلی و در زاویه داخلی هر برگ یک جوانه وجود دارد که می‌توان به صورت شاخه رویشی یا شاخه زایشی رشد نماید. غالباً جوانه‌های رویشی واقع در روی گره‌های پایینی گیاه ( غالباً گره‌های سه تا پنج ساقه اصلی )

فعال شده و تولید شاخه‌های رویشی می‌کند و شاخه‌های زایشی روی گره‌های بالاتر بوجود می‌آیند. فرم رشد شاخه رویشی همانند ساقه اصلی می‌باشد. فرم رشد شاخه زایشی به صورت زیگزاگ است. تفاوت بین شاخه‌های زایشی و رویشی در زاویه آن‌ها نبست به ساقه اصلی می‌باشد. شاخه‌های رویشی به صورت کم و بیش عمودی رشد می‌کنند در حالی که شاخه‌های زایشی عموماً بطور افقی رشد می‌نمایند.

برگ‌های حقیقی پنبه به عرض 10 تا 15 سانتی‌متر، نازک، با نگ سبز روشن تا تیره و با آرایش مارپیچی ( زاویه دو برگ متوالی 135 درجه ) روی ساقه اصلی و شاخه‌های رویشی قرار گرفته‌اند. آرایش برگ‌ها در روی شاخه‌های زایشی به صورت متناوب ااست. هر برگ دارای یک دمبرگ طویل به طول پهنک است که در قاعده آن دو زائده جانبی باریک و نوک تیز به طول 7 تا 10 میلی‌متر به نام گوشواره وجود دارد.




ادامه مطلب ...

نظام بهره برداری خرد و دهقانی در کشاورزی ایران

مسائل اقتصاد کشاورزی ایران پیچیدگی های خاصی دارد و حل آنها مستلزم آشنایی با موانع سخت افزاری و نرم افزاری کشاورزی می باشد. عمده ترین موانعی که بخش کشاورزی در برنامه های توسعه در پیش دارد، مانع ساختاری بویژه چندگانگی ساختاری و تعدد و تنوع نظام بهره برداری با غلبه ساختار سنتی در قالب نظام بهره برداری دهقانی است. اکثر کارشناسان ، محققان و برنامه ریزان بخش کشاورزی به واقعیت موجودی نظام بهره برداری دهقانی توجه لازم را مبذول نداشته اند، بنابراین بررسی و تبیین آن به منظور ایجاد توسعه اجتماعی ـ اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا این نظام بخش وسیعی از اراضی خرد و کم وسعت را تشکیل می دهد و با وجود دارا بودن مسائل و مشکلات فراوان ، هنوز بهره برداران خرد و دهقانی سهم و نقش نسبتاً بالایی در تامین معاش روستاییان و اقتصاد روستایی و بهره برداری از زمین ها ، تولید و توسعه بخش کشاورزی به عهده دارند .

در این مقاله کوشیده شده است خصوصیات نظام بهره برداری خرد و دهقانی، طی سالهای 1339 تا 1382 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گیرد . همچنین جهت نگاه کاربردی به مساله، اجرا و بررسی سیاست ها و راهکارهای عملی از نظرات کارشناسی و دیدگاه کشاورزان، مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده گردیده است.

پدیده پراکندگی و خردی زمینهای زیرکشت در کشاورزی ایران افزون بر اینکه یک واقعیت است، مسئله و معضلی است با عوارض و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی که مانع بزرگی را در راه توسعه کشاورزی ایران بوجود آورده است.

منبع : http://ipmkashmar.blogsky.com