· گوگرد در اجزاء بافت گیاه
گوگرد پس از ازت، فسفر و پتاسیم چهارمین عنصر عمده مورد نیاز گیاه کلزا است. بوته و دانه کلزا دارای مقدار زیادی پروتئین است. پروتئین کلزا از آمینو اسیدهای ساده محتوی گوگرد تشکیل شده است و زمانی تولید میشود که نسبت ازت به گوگرد معادل۸ به ۱ باشد. گوگرد اگر چه در ترکیب کلروفیل جود ندارد ولی برای تشکیل کلروفیل ضروری است کلزا به این دلیل به مقدار بیشتری گوگرد نسبت به گندم نیاز دارد که مقدار پروتئین دانه آن بیشتر است. کمبود گوگرد اغلب مانع سنتز پروتئینها و در نتیجه موجب کاهش عملکرد میشود. گوگرد عمدتاً به شکل SO4 جذب گیاه میگردد. یون سولفات داخ گیاه احیاء شده و به فرم -S-S و یا SH- در میآید. گوگرد در سنتز اسیدهای آمینه حاوی گوگرد همانند سیستین و سیستئین و میتونین وجود دارد. قریب به ۹۰ درصد سولفور گیاه در اسیدهای آمینه وجود دارد و برای سنتز دیگر متابولیتها شامل کوآنزیم A ضروری است و در بسیاری از فرآیندهای مهم همانند اکسیداسیون و سنتز اسیدهای چرب، سنتز اسیدهای آمینه و اکسیداسیون ترکیبات حد واسط و چرخه اسید سیتریک نقش موثری دارد. سولفاتها هم مثل نیتراتها به علت حلالیت بالا در معرض شستشو هستند. در مناطقی که بارندگی زمستانه آن بیش از ۳۰۰ میلیمتر باشد امکان بروز کمبود گوگرد وجود دارد، در محصول بهاره کلزا کمبود گوگرد به ندرت اتفاق میافتد چون در بهار معدنی شدن بیشتر انجام میشود.
منتظر نظرات و پیشنهادات شما دوستان هستیم
Email : mafi.hassan@gmail.com
Mobile : 09191878456
مقدمه
بی شک اهمیت غذا و امنیت غذایی به عنوان یکی از چالش های عصر حاضر و آینده از کسی پوشیده نیست. افزایش روزافزون جمعیت از یک سو و کمبود زمین های قابل کشت از سوی دیگر ، بشر را به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است. از طرف دیگر کمبود آب و حساسیت دانشمندان در قبال حفظ محیط زیست و حفظ منابع انرژی ، متخصصین علوم کشاورزی را بر آن داشت تا با ایجاد شیوه های نوین در مدیریت مزرعه ،علاوه بر بهینه سازی مصرف نهاده ها، عملکرد را نیز افزایش داده و در نهایت بازده ی اقتصادی را بالا ببرند. درراستای چنین اهدافی بود که کشاورزی دقیق به عنوان یکی از نوین ترین راهکارها جهت کاربرد ابزار و ماشین در عملیات کشاورزی پا به عرصه ی دنیای تکنولوژی جدید نهاد.
کشاورزی دقیق، چشم اندازی از کشاورزی آینده است که ماهواره ها، حسگرها sensors))، نقشه ها و داده ها ی حاصل از دور سنجی(Remote sensing) را به کمک کشاورز آورده و دقت عمل او را بالا تر می برد. البته ایده اصلی کشاورزی دقیق در سال 1920 قوت گرفت ولی در حدود سال 1990 جنبه ی واقعی بیشتری پیدا کرد.
فرق اساسی بین کشاورزی مرسوم و کشاورزی دقیق، سوای بکارگیری تکنولوژی فضایی، سیستم های جانبی در کنار تجهیزات معمول در کشاورزی مرسوم در اندازه ی کوچکترین سطح ممکن به عنوان واحد مدیریتی است. بدیهی است که در سطح یک مزرعه هر چند کوچک، با متغیر های مختلفی روبرو هستیم .تفاوت ویژگی خاک قسمت های مختلف از یک سو و نیازهای گیاهان بخشهای مختلف از دیگرسو و نیز سایر عوامل متغیر در سطح مزرعه نیازمند اعمال مدیریت متغیر و متناسب با هر قسمت از مزرعه می باشد که نیاز به چنین مدیریت متغیری، فلسفه ی اصلی پیدایش سیستم کشاورزی دقیق بوده است. در این سیستم که گاهی آنرا کشاورزی "خاص مکانی " هم می نامند، بعد از برآورد مقدار اختلافات بین واحدهای مدیریتی مزرعه، میزان ورودی های(Inputs ) مختلف مانند بذر، سم، کود و عمق کاشت به تناسب اختلافات (نیازها) اعمال می شود . با این کار نهاده ها ی کشاورزی و مواد شیمیایی مصرفی همچون کود های شیمیایی، آفت کش ها و علف کشها دقیقاً به همان میزان مورد نیاز هر بخش کوچک از مزرعه، بکار برده می شود، نه بیشتر و نه کمتر.
یکی از موارد مهم در این تکنولوژی، نقشه های الکترونیکی (Electronic maps) هستند که توسط سیستم سنجش از راه دور (ماهواره ها و رادارها) از مزارع مختلف تهیه می شوند. این نقشه ها که مقدار اختلافات را در نقاط مختلف مزرعه نشان می دهند به حافظه ماشین های جدید که با تکنولوژی دقیق کار می کنند و تحت عنوان ماشین های پخش متغیر (Variable Rate Applications) می باشند سپرده می شوند تا این ماشین ها مقدار ورودی ها را براساس اطلاعات نقشه، به تناسب مقدار مورد نیاز اعمال کنند. علاوه بر نقشه های الکترونیکی، حسگرها نیز برای نشان دادن اختلافات درون مزرعه ای در نقاط مختلف آن، کاربرد بسزایی دارند.
علی رغم اینکه در نگاه اول کاربرد کشاورزی دقیق مدیریت پیچیده ای را می طلبد و از طرفی توجیه اقتصادی چنین سیستمی با تردید هایی مواجه است امّا بنظر می رسد با چالشهای موجود در جهان امروز، نسلهای آینده ناگزیر به روی آوردن، به چنین شیوه هایی خواهندبود. هرچند که در حال حاضر نیز این نوع سیستم مدیریت مزرعه درکشورهای پیشرفته بویژه امریکا در حال تبدیل به سیستم رایج کشاورزی می باشد. سهولت دسترسی به ابزارها و تکنولوژی پیشرفته در این کشورها و همچنین سطح وسیع اغلب مزارع، از دیگر عوامل روی آوردن این کشورها به این نوع سیستم کشاورزی است.
از جمله محدودیت های حاکم بر تکنولوژی دقیق در کشاورزی; هزینه ی نسبتاً بالای آن، لزوم تصحیح اولیه ی داده ها و نقشه های آن با واقعیت ها، عدم بیان علت ها (بلکه فقط معلولها و واقعیت های موجود را نشان می دهد) می باشد. بخاطر این محدودیت ها، کشاورز باید ابتدا به ارزیابی اقتصادی بکارگیری آن بپردازد و از همه مهمتر توصیه شده است که کشاورز باید به محاسبه و برآورد اختلاف داخل مزرعه ای خود اقدام کند و سپس اگر اختلاف درون مزرعه ای خود، از حدی بالاتر بود، از تکنولوژی دقیق استفاده کند. لازم است این نکته را متذکر شویم که اختلاف درون مزرعه ای می تواند اختلاف در پستی و بلندی، مقدار عنصر خاصی در خاک، حاصلخیزی خاک، عمق خاک زراعی و غیره باشد.
اهمیت کشاورزی دقیق و تکنولوژی آن با توجه به محدودیت منابع و افزایش روزافزون جمعیت، بسیار روشن است امّا آنچه باید مورد بحث قرار گیرد و در مورد آن تحقیق و بررسی جدی صورت گیرد؛ سیاست های کلان و برنامه ریزی های بلند مدّت و کوتاه مدّت کشور در ارتباط با این تکنولوژی است. انتقال بطنی وتدریجی این تکنولوژی، تناسب سازی بکارگیری آن با وضعیت خاص کشور ، اعمال برنامه هایی جهت بکارگیری آن در مناطق خاص کشور به صورت آزمایشی و احداث مراکز تحقیقاتی در کنار این مناطق، تلاش درجهت تطبیق تکنولوژی موجود در کشور چه داخلی و چه وارداتی با این تکنولوژی، شکل های مختلفی هستند که در این ارتباط می توانند مدنظر قرار گیرند، که برای این منظور داشتن برنامه مدون و سیاست مشخص با پشتوانه ی اجرائی بالا، لازم به نظر می رسد.
تعریف کشاورزی دقیق
کشاورزی دقیق به روشی از مدیریت محصول اطلاق می گردد که بوسیله ی آن، واحدهای مختلف از یک زمین زراعی با سطوح مختلفی از نهاده ها مدیریت می شود که این مدیریت بستگی به پتانسیل عملکرد محصول در منطقه ی مورد نظر دارد. فواید انجام این روش از کشاورزی عبارت است از:
1- هزینه ی تولید محصول در منطقه ی مورد نظر کاهش یابد.
2- خطر آلودگی زیست محیطی به واسطه ی استفاده ی بهینه از کودها و مواد شیمیایی به حداقل می رسد.
کشاورزی دقیق یک سیستم مدیریت کشاورزی تکامل یافته است که شامل تعداد زیادی تکنولوژی می باشد. این ابزارهای تکنولوژی، اغلب شامل سیستم موقعیت یاب جهانی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، سیستم سنجش و کنترل بازده، تکنولوژی پخش متغیر و سنجش از راه دور(دورسنجی) است.
کشاورزی دقیق ایده ای در سیستم زراعی می باشد که شامل توسعهی سیستم فنی مدیریت با محوریت دانش و با هدف اصلی بهینه سازی سود می باشد. سیستم مدیریتی مذکور همان ایده ی مدیریت جزء به جزء مزرعه بوده و به بیان دیگر توانایی لازم جهت مدیریت هر یک از عملیات زراعی در مکان خاص خود در سطح مزرعه می باشد به شرطی که از نظر فنی و اقتصادی سودمند و با صرفه باشد. این سیستم شامل توانایی تغییر یا تعدیل در میزان بکاربردن نهاده ها و ورودی ها و عملیاتی چون عملیات شخم، مقدار بذر، مبارزه با علف هرز، کنترل آفات و بیماریها، عملیات کاشت و آبیاری می باشد.
کشاورزی دقیق را می توان در شکل های متفاوتی اجراکرد. یکی از گسترده ترین این شکل ها، مدیریت جزء به جزء هریک از پروسه های زراعی می باشد. این انتظار می رود که کاربرد مدیریت جزء به جزء به عوامل متعددی چون نوع خاک، نوع محصول، آب و هوای فصلی و سایر عوامل بستگی داشته باشد. به طور مثال در یک سال خشک، می توان آفات را فقط با سم پاشی در سطوح کوچک که آفات در آنجا وجود دارند کنترل کرد در حالی که در یک سال مرطوب بهتر است سم پاشی را بطور یکنواخت در کل مزرعه انجام داد.
از نظر فنی یکی از مهمترین جنبه های پیشرفت کشاورزی دقیق، پیشرفت در نرم افزارها و سخت افزارهای لازم جهت کاربرد نهاده های کشاورزی به صورت متغیر می باشد. تعداد قابل توجهی پروژه در این زمینه انجام شده و تعدادی شرکت نیز در سال های اخیر کاربرد تجهیزات پخش متغیر را توسعه داده اند. هدف اصلی این مقاله ارائه ی چشم اندازی از سیستم کشاورزی دقیق بوده که در ادامه مختصری از اجزای اصلی که در تجهیزات پخش متغیر کاربرد دارند آمده است.
هدف از کشاورزی دقیق
هدف کشاورزی دقیق، جمع آوری و پردازش داده های مرتبط با تنوع ویژگی های خاک و شرایط متغیر تولید محصول، جهت افزایش بهره وری از نهاده های مصرفی در واحدهای کوچکی از زمین زراعی است. جهت دستیابی به حداکثر راندمان، اختلافات موجود در زمین زراعی بایستی مورد توجه قرار گیرند.
افزایش بازده درمصرف نهاده های تولید محصول، به معنای استفاده ی کمتر از نهاده هایی همچون کودها و مواد شیمیایی است که البته کاهش مقدار ورودی ها به معنای استفاده ی بهینه از این مواد در مکان هایی که مورد نیاز است می باشد. مزایای چنین استفاده ی بهینه ای از دو جنبه ی اقتصادی و زیست محیطی قابل توجه می باشد. اندازه گیری هزینه های زیست محیطی در روش های تجاری بسیار سخت است. کاهش آلودگی خاک و آب های زیرزمینی حاصل از فعالیت های کشاورزی، می تواند فواید قابل توجهی برای کشاورز و جامعه داشته باشد.
اجزای تشکیل دهنده ی سیستم کشاورزی دقیق
1- سیستم موقعیت یاب جهانی: شامل شبکه ای از ماهواره ها می باشد که برای استفادهی سازمان دفاع ایالات متحده توسعه یافته است و توسط این سازمان مدیریت می گردد. سیستم موقعیت یاب جهانی شامل 24 ماهواره است که به دور زمین در حال گردش هستند که اطلاعات زمانی و مکانی دقیق این ماهواره ها به سمت دریافت کننده های موجود در سطح زمین فرستاده می شود. دریافت کننده های زمینی می توانند این اطلاعات را همزمان از ماهواره های متعددی دریافت کنند که با این کار موقعیت مثلثی شکلی بوجود می آیدکه از طریق آن می توان مکان دقیق دریافت کننده را مشخص کرد.
2- سیستم اطلاعات جغرافیایی: یک نرم افزار کامپیوتری بر پایه ی داده ها است که وظیفه اش دریافت، ذخیره، بازیافت، بررسی و نمایش اطلاعات فضایی و جغرافیایی در غالب یک نقشه می باشد.
3- مانیتور های محصول: وسایل اندازه گیری عملکرد محصول هستند که بر روی تجهیزات برداشت نصب می گردند. داده های عملکرد بدست آمده از مانیتورها در فواصل زمانی منظم به همراه اطلاعات بدست آمده از موقعیت یاب جهانی ثبت و ضبط می گردد. نرم افزار GIS اطلاعات عملکرد را گرفته و نقشه ی عملکرد محصول را رسم می کند.
در حال حاضر وسایل سنجش عملکرد محصول جهت نصب روی مدل های جدید کمباین ها که توسط تولید کننده های مختلف به بازار آمده است مورد استفاده قرار می گیرد. این وسایل میزان عملکرد محصول را براساس زمان یا مسافت نشان می دهند(به طورمثال میزان عملکرد در هر ثانیه یا هر متر).
4- سیستم سنجش از راه دور: داده های تصویری سیستم سنجش از راه دور خاک و محصولات، مورد پردازش قرار گرفته و سپس به عنوان داده ی مبنا در سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) مورد استفاده قرار می گیرند.
5- تکنولوژی پخش متغیر (VRT): شامل تجهیزات زراعی است که می توانند میزان نهاده های مصرفی و عملیات کاشت مورد نیاز را دقیقاً کنترل کنند.
ادوات پخش متغیر عبارتند از:
کودپاش های پخش متغیر
کنترل کننده های پخش متغیر جهت پخش کود های جامد، مایع و یا گازی مورد استفاده قرار می گیرند. این دستگاه ها به وسیلهی کنترل کننده های دستی همچون راننده ی ماشینها و یا بطور خودکار توسط یک کامپیوتر مجهز به نقشه ی دقیق الکترونیکی کنترل می شوند.
سم پاش های پخش متغیر
با وجود اطلاع از موقعیت علف های هرز و با بکارگیری نقشه ی آنها، عملیات کنترل علف های هرز تکمیل می شود.کنترل کننده های در دسترس به صورت الکترونیکی و با تغییر در میزان مصرف علف کش مورد نیاز به مبارزه با علف های هرز مزرعه می پردازند .
6- نقشه های عملکرد محصول: دریافت کننده های GPS (Global Positioning System) به همراه کنترل کننده های عملکرد محصول وظیفه ی اعلام داده هایی همچون مختصات فضایی را به کنترل کننده های عملکرد محصول دارند. این داده ها به نقشه های عملکرد محصول مزرعه تبدیل می شوند. نقشه های عملکرد محصول دارای داده های مورد تأییدی هستند که نتایج حاصل از میزان اختلافات موجود در قسمت های مختلف مزرعه را بیان می کند.
7- نقشه های علف های هرز: یک کشاورز در هنگام دروکردن، انجام عملیات بذر پاشی و یا سم پاشی می تواند با استفاده از یک صفحه کلید و یا دکمه هایی که با گیرنده ی GPS تنظیم شده اند نقشه ی علف های هرز را رسم کند. سپس بایستی در مورد جزئیات این نقشه ها بر روی یک کامپیوتر مطالعه و نتیجه را با نقشه های عملکرد محصول، نقشه های کودپاشی و سم پاشی مقایسه کند و تصمیم های لازم و اساسی را جهت مبارزه با علف های هرز اتخاذ نماید.
8- نقشه برداری و مرزکشی: بدیهی است که با استفاده از سیستم DGPS با دقت بالا می توان نقشه های توپوگرافی دقیق هر مزرعه را تهیه نمود که این نقشه ها ما را در تفسیر هر چه بهتر نقشه ها ی عملکرد محصول و نقشه های علف های هرز وتصمیم گیری در خصوص تقسیم بندی مزرعه کمک می کند.
9- نقشه های شوری خاک مزرعه: این نوع نقشه ها نیز همانند نقشه های توپوگرافی در تفسیر نقشه های عملکرد و علف
های هرز مفید می باشند.
10- سیستم راهنما: در دنیای امروز تولید کننده های متعددی در حال تولید سیستم های راهنمای مجهز به سیستم DGPS با دقت بالا هستند که می توانند موقعیت دقیق ماشین ها ی در حال حرکت در مزرعه را حتی در حد یک فوت و یا کمتر شناسایی کنند.
11- داده ها وتجزیه و تحلیل آنها: به طور حتم حاصل بکارگیری کشاورزی دقیق در اداره ی مزرعه، استخراج توده ای از داده ها خواهد بود که توسط ابزارها و تجهیزاتی همچون حسگرها ی الکترونیکی در فواصل کوتاه زمانی جمع آوری می شوند. به همین منظور فضای زیادی جهت نگهداری این حجم وسیع از داده ها و نقشه های گرافیکی مورد نیاز است .
در ادامه به شرح قسمت های مختلف تکنولوژی پخش متغیر و سیستم سنجش از راه دور می پردازیم.
شکل زیر چرخه ی سیستم کشاورزی دقیق را نشان می دهد.
اجزای اصلی یک سیستم پخش متغیر در شکل مقابل نشان داده شده است. البته توجه به این نکته مهم است که وجود تمامی اجزای نشان داده شده در شکل ضروری نمی باشد ولی با پیشرفت و توسعه ی تکنولوژی پخش متغیر می توان به آن ها دست یافت.
کامپیوتر و کنترل کننده جزء مرکزی تجهیزات پخش متغیر می باشد. این وسیله اطلاعات را از منابع مختلفی دریافت کرده و به نوبت از آن ها جهت کنترل تجهیزات پخش متغیر استفاده می کند.
سیستم راهنما در کلیه فعالیت های کشاورزی دقیق سیستمی می باشد که موقعیت لحظه به لحظه ی تجهیزات را در حین کار در مزرعه مشخص می کند و داده را به شکل مناسبی در یک کامپیوتر ارائه می دهد. تکنولوژی که هم اکنون به عنوان یک سیستم مطلوب، مورد پذیرش واقع شده است سیستم موقعیت یاب جهانی می باشد. یک دریافت کننده GPS خطای لحظه ای به اندازه ای 100 متر دارد که چنین خطایی در سیستم کشاورزی دقیق مورد قبول نیست. خوشبختانه سیستم های متعددی جهت برآورد این خطا طراحی شده اند که این امکان را به سیستم GPS ماشین های زراعی می دهد تا موقعیت دقیق آن ها را بسته به تکنولوژی مورد استفاده در سه رنج اصلی ارائه دهد: (1) 2 تا 5 متر ، (2 )کمتر از 1 متر، (3) کمتر از 1 دسی متر. میزان این خطا به موقعیت افقی و عمودی (ارتفاع) بستگی دارد که خطای موقعیت عمودی معمولا 5 تا 15 برابر خطای موقعیت افقی می باشد. وجود اطلاعاتی پیرامون موقعیت عمودی در اکثر فعالیت های کشاورزی دقیق لازم نیست. تنها جهت توسعه ی نقشه های توپوگرافی است که به اطلاعات موقعیت عمودی به اندازه ی موقعیت افقی نیاز است. تعداد زیادی از فعالیت های کشاورزی دقیق است که به وجود سیستمی جهت تصحیح لحظه به لحظه متغیرها نیاز دارندتا بدین وسیله اطلاعات مکانی وسیله ی در حال کار در مزرعه درست و دقیق باشد. در کشاورزی دقیق تکنولوژی مکان یابی (GPS) بایستی به صورت RT-GPS به کار گرفته شود که این سیستم کشاورزی بایستی همیشه از سیستم تصحیح لحظه ای متغیرها به منظور کاهش خطای مکان یابی استفاده کند.
داده های سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (GIS) که مربوط به عملیات زراعی ویژه ای می باشند پیش از آغاز عملیات زراعی بر روی سیستم کامپیوتر نصب می شوند. کامپیوتر و کنترل کننده میزان کاربرد پخش کننده های متغیر را که بر پایه ی دانش حاصل از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنسورهای لحظه ای (Real Time) مداوماً کنترل می کند. به طور مثال میزان مطلوب پخش کود یکی از نتایج حاصل از آزمایش خاک، موقعیت مزرعه و محصول می باشد. نتایج حاصل از تفسیر آزمایش خاک که با دانستن موقعیت مزرعه پدید آمده است را بایستی در GIS وارد کرد و بر روی سیستم کامپیوتر و کنترل کننده ی کودپاش نصب کرد. چنانچه یک محصول کودپاشی شده در حال رشد باشد، اپراتور، محصول را از طریق صفحه کلید در کامپیوتر و کنترل کننده ثبت می کند و یا اگر دو محصول در نوارهای یکی در میان در حال رشد باشند این اطلاعات بایستی به عنوان دو موقعیت متفاوت در GIS ثبت گردیده و سپس بر روی سیستم کامپیوتر و کنترل کننده ی وسایل پخش متغیر نصب گردد. هنگامی که وسیله در حال کار در مزرعه می باشد، کامپیوتر وکنترل کننده ی وسیله پخش متغیر اطلاعات مکانی از RT-DGPSرا دریافت کرده و میزان پخش نهاده ی مورد نیاز و نوع محصول راکه تابعی از موقعیت مزرعه هستند جهت کنترل وسیله ی بکاربرده شده به هم مرتبط می سازند.گاهی نیز ممکن است یک حسگر لحظه ای در خاک موجود باشد که بتواند اطلاعات میزان پخش مورد نیاز کود را بدون نیاز به تکنیک های تفسیر نمونه ی خاک ارائه دهد.
تجهیزات بکار برده شده نیز ممکن است دارای حسگرهایی باشند که اطلاعات کمی از میزان واقعی پخش را در اختیار زارع قرار دهند. این اطلاعات به همراه موقعیت RT-DGPS می توانند به عنوان داده هایی از میزان پخش، ثبت گردند. چنین اطلاعات ثبت شده ای کشاورز را قادر می سازد تا بتواند علل وآثار را در سیستم کشاورزی دقیق تجزیه و تحلیل کرده و البته به طور حتم این بررسی در چگونگی اخذ تصمیمات آتی جهت اجرای پروسه کار با کامپیوتر و کنترل کننده موثر می باشد. برای مثال فرض کنید که اطلاعات کافی در طی چند سال جمع آوری شده و زارع نیز اطلاعات ثبت شده قبلی از اثرات تمامی نهاده ها بر سیستم اجرا شده در مکان مشخصی از مزرعه خود که محصولی را نیزدر بر داشته، دارد. در چنین شرایطی با استفاده ازسیستم GIS می توان علل و آثار را براساس فاکتورهای بسیاری تجزیه و تحلیل نموده و میزان پخش مواد شیمیایی را برای فصل های زراعی بعدی تنظیم نمود.
سرانجام از سیستم RT-DGPS می توان به عنوان راهنما در ماشین های زراعی استفاده کرد. دراغلب سیستم های راهنمای امروزی سیستم دیداری برای اپراتور در نظر گرفته شده است اما در آینده سیستم های راهنما به طور خودکار وسیله را راهنمایی خواهند کرد.
پس بطور خلاصه می توان گفت:
یک روش کنترل اختلافات در داخل مزرعه VRT است. VRT به کشاورز این امکان را می دهد تا نهاده های مصرفی را براساس خصوصیات واحدهای مختلف کشت استفاده نماید. نهاده هایی که میزان مصرف آنها می تواند متغیر باشد شامل شخم، کوددهی، کنترل علف هرز، کنترل آفات، تنوع کشت، تعداد گیاهان و آبیاری می شود.
اجزای یک سیستم VRT معمولی شامل کنترل کننده کامپیوتری، دریافت کننده ی GPS و نقشه ی داده های GIS می باشد. کنترل کننده کامپیوتری وظیفه ی تنظیم بکارگیری تجهیزات پخش نهاده را بر عهده دارد. کنترل کننده کامپیوتری با داده های GIS تکامل پیدا کرده است که این داده ها شامل دستورالعمل استفاده از تجهیزات می باشد. دریافت کننده ی GPS به یک کامپیوتر اتصال یافته است. کنترل کننده کامپیوتر از مختصات مکانی بدست آمده ازدستگاه GPS استفاده می کند تا بوسیله ی آن موقعیت ادوات و تجهیزات را بر روی نقشه ی مزرعه رسم شده توسط GIS تعیین نماید. کنترل کننده کامپیوتری دستورالعمل های سیستم GIS را خوانده و نهاده ی مورد نیاز در داخل زمین را با حرکت ادوات در سطح مزرعه بصورت متغیر پخش می کند. کنترل کننده کامپیوتری میزان دقیق نهاده ی مصرفی در هر واحد مزرعه ثبت می کند در سیستم GIS ذخیره می کند و به این ترتیب نقشه های نهاده ی بکار برده شده را تصحیح می کند.
منتظر پیشنهادات سازنده شما دوستان هستیم
Mobil : 09191878456
Email : Mafi.hassan"gmail.com
نوش و چگونگی جمعآوری آن توسط زنبور عسل
بافت ترشح کننده نوش یا نوشجای (Nectary) ممکن است در قسمتهای مختلف یک گل دیده شود. نوشجای ممکن است در بین گلبرگها و کاسبرگها و یا قاعده پرچمها و مادگیها جای داشته باشد. این بافتها مرکب از سلوهای فعالی هستند که در تبدیل شیره گیاهی به نوش نقش اساسی دارند. این بافتها محققاً از نظر مواد هورمونی تحت تأثیر پرچم و مادگی قرار دارند و شاید به همین دلیل است که قبل از لقاح گل فعالیت آنها به حداکثر میرسد و پس از لقاح فعالیت نوشزایی آنها متوقف میشود. حداقل، اپتیمم و حداکثر درجه حرارت محیط که در آن نوشجای یک گونه از گیاه میتواند فعالیت نوشزایی داشته باشد متفاوت است.
این مسئله در مرد کشت و کار گیاهانی که در گرده افشانی آنها حشرات نقش تعیین کننده دارند باید دقیقاً مورد توجه قرار گیرد. غیر از عامل درجه حرارت بطور لی ترشح نوش در روزهای آفتابی بیشتر از روزهای ابری است زیرا تولید قند توسط سلولهای نوشزا در رابطه با فتوسنتز میباشد که آن هم به نوبه خود به نور خوشید ارتباط دارد. رطوبت خاک، فشار جوی، اندازه و تعداد سلولهای نوشزا و حتی طرز قرار گرفتن گلها روی گیاهان در میزان ترشح نوش موثرند.
مواد متشکله نوش گلها مورد توجه بسیاری از محققان و دانشمندان قرار گرفته است. به غیر از آب، قسمت عمده مواد تشکیل دهنده نوش گلها را انواع قندها تشکیل میدهند. اگر چه مقادیر متیری از اسیدهای آلی، روغنهای فرار، پلیساکاریدها، مواد پروتئینی، دیاستازها و مواد آلکالوئیدی به مقدار خیلی کمتر در آنها وجود دارد. سه قند عمده موجود در نوش گلها ساکارز، فروکتوز و گلوکز میباشد. به علاوه قندهای دیگری از جمله مالتوز رافینوز، ملیبیتوز و ملزتیوز به مقادیر کمتر در نوش دیده میشوند. طبق مطالعات انجام شده نوع و نسبت قندهای موجود در نوش یک گونه مشخص از گیاه همیشه ثابت است.
معمولاً نوش گلهایی که جام آنها شیپوری است و نوشجای کاملاض مشخص بوده حاوی ساکارز بیشتری در مقایسه با نوش گلهایی است که در آنها نوشجای در سطح قرار دارد و مخفی نیست. در گلهای گروه دوم گلوکز و فروکتوز فراوانتر هستند. در موقع مکیدن شیره گلها قطعات دهانی زنبوران به هم آمده لوله باریک یا کوچکی را تشکیل میدهند که زنبوران به وسیله آن نوش گلها یا هر مایع شیرین دیگری را میمکند. در قسمت جلویی شکم، لوله گوارشی کمی متسع شده و کیسه عسل یا معده عسل (Honey stomach) را بوجود میآورد.
حداکثر گنجایش کیسه عسل در زنبور عسل معمولی 70 میلی گرم است ولی متوسط مقدار نوشی که زنبور عسل برای حمل و نقل در آن جای میدهد 40 – 20 میلی گرم میباشد. این مقدار تابع نوع نوش، درجه حرارت و وضعیت گیاه مورد استفاده میباشد. در مقایسه انواع قندها اگر قرار باشد زنبور عسل فقط از یک نوع قند استفاده کند، درجه رجحان آن نسبت به قندها به ترتیب ساکارز، گلوگز، مالتوز و فروکتوز میباشد ولی در عیت حال مخلوطی از سه قند ساکارز، فروکتوز و گلوکز به نسبت مساوی را به هر یک از آنها به طور جداگانه یا مخلوط ولی با غلظتهای متفاوت ترجیح میدهد.
از طرف دیگر، زنبوران عسل نوش یا شربتی را که کمتر از 20% قند داشته باشد نمیپسندند و بیشتر سراغ گلهایی میروند که نوش آنها غلیظتر باشد. بدین ترتیب در انتخاب گلها به عنوان منبع نوش دو عامل نوع قند و غلظت ان دخالت دارند. به عنوان مثال به هنگام صبح زنبوران نوش گل خردل سفید Brassica alba را که 43% قند دارد به نوش گل پرتقال Citrus sinensis که فقط 20% قند دارد ترجیح میدهند ولی در حدود ساعت 3 بعداظهر که غلظت قند نوش گل پرتقال به 28% میرسد گلهای این گیاه را ترجیح میدهند زیرا در این ساعت گلهای خردل نوش چندانی ندارند.
به طور کلی میزان قند موجود در نوش گل گونههای مختلف گیاهان متفاوت است میزان قند نوش گل چند گونه به شرح زیر میباشد :
*شبدر قرمز : Trifolium pratense 22%
*پرتقال : Citrus sinensis 30%
*شبدر سفید : T.repens 41%
*شلغم : Brassica rapae 31%
*گیلاس وحشی : Prunus avium 16%
واریتههای مختلف یک گونه نیز ممکن است از نظر مقدار قند در نوش گل آنها متفاوت باشند. حتی در روی یک گیاه و یک گل از یک گیاه مقدار قند موجود در نوش گل دائماً متغیر است. این مسئله در گلهایی که نوشجای آنها مخفی نیست و دائماً در معرض تأثیر باد و باران و تغییرات درجه حرارت و میزان رطوبت قرار دارند بیشتر است به همین لحاظ جالب بودن یک گل برای زنبوران عسل ممکن است از ساعتی به ساعت دیگر و در مراحل مختلف رشد گیاه متفاوت باشد. در حقیقت اگر چه در گلهای یک گونه از گیاه ممکن است ریتم ثابت و مشخصی ار ترشح نوش وجود داشته باشد زنبورها از غلظت مقدار قند آن در گلهای موجود در یک منطقه آگاهی دارند و در مواقع مختلف روز از گلهای متفاوتی برای جمع آوری نوش دیدن میکنند.
در مواقعی که در منطقه نوشی در دسترس نباشد زنبورها در داخل کندو و به کارهای دیگر میرسند و به محض فرا رسیدن موقع مناسب در سطح منطقه منتشر میشوند. در این حالت غالباً مشاهده شده است که زنبوران کارگر چند لحظه قبل از موعد مقرر در جلو کندو متجمع میشوند و با فرا رسیدن ساعت مقرر همگی به سمت گلها پرواز میکنند. غلظت نوش جمع آوری شده از گلها در فاصله تا رسیدن به کندو نقصان پیدا میکند و آن به علت مخلوط شدن نوش با بزاق کارگران میباشد. میزان رقیق شدن نوش در اثر مخلوط شدن با بزاق از یک درصد تجاوز نمیکند به علاوه نوش گلهایی که غلظت آنها بیشتر است نسبت به نوش گلهایی که رقیقترند بیشتر با بزاق مخلوط میشوند.
از طرف دیگر معلوم شده است که هر چه زنبوران و سایر حشرات بیشتر نوش یک گل را جمع میکنند سلولهای نوشساز نوش بیشتری ترشح میکنند. به علاوه مطالعات نشان میدهد که نوش این گلها دارای قند بیشتری نیز میباشد. اگر نوش ترشح شده توسط یک گل را در فواصل کوتاه بردارند مقدار کل نوش ترشح شده و قند آن افزایش مییابد اگر چه به تدریج غلظت نوش نقصان پیدا میکند به همین لحاظ از روی تغییرات مقدار قد در نوش میتوان امکان ملاقات گلها را به وسیله زنبوران گرده افشان و حتی انجام عمل گرده افشانی را تخمین زد.
مقدمه:
بیماری آتشک یا همان فایر بلایت که توسط یک نوع باکتری ایجاد می شود یکی از شدیدترین ومخرب ترین بیماری درختان میوه دانه دار محسوب می شوند که بیشترین خسارت رابه درختان گلابی، سیب وارد می کند .انتخاب نام آتشک یاسوختگی آتشین برای این بیماری ظاهرا به جهت توصیف وضعیت درختان مبتلا بهترین انتخاب بوده است چراکه با داشتن شاخه ها وبرگهای سیاه شده، ظاهری کاملاً مشابه به یک درخت آتش گرفته به خود می گیرد .بیماری آتشک نه تنها منجر به کاهش سالیانه محصول درخت می گردد بلکه به واسطه انهدام شاخه های کوچک میوه دهنده وشاخه های اصلی وگاه تمام درخت باعث کاهش محصول در سالهای بعد نیز می شود ونهالهای مبتلا در خزانه ها به علت آلودگی به باکتری غیر قابل فروش شده و آلودگی درخت منجر به مرگ آن می گردد به همین جهت خسارت شدیدی در باغات میوه ایجاد می کند .
علائم بیماری :
علائم بیماری آتشک بجز در موارد استثنایی براحتی قابل تشخیص بوده وبه آسانی می توان از علائم سایر بیماریهای سیب وگلابی تمیز داد .بارزترین علائم این بیماری برروی درختان گلابی، به و سیب ،وجود برگها وشکوفه های به ظاهر سوخته برروی شاخه ها است هنگامیکه شاخه های تازه وجوان آلوده باشند انتهای شاخه ها خم شده وحالت عصایی به خود میگیرند که به آن سر عصایی شدن شاخه هامی گویند .اولین علائم بیماری معمولاًبرروی گلها ظاهرمی شود بطوریکه ابتدا گلها حالت آب سوخته پیدا کرده وآنگاه پژمرده وچروکیده می شوند وبه رنگ قهوه ای تیره تا سیاه در می آیند . شکوفه های آلوده ممکن است بیفتند ولی معمولا بصورت آویزان وچسبیده باقی می مانند پس از شکوفه ها شاخه های جوان وتُرد وآبدار ویا جوشهای اطراف درختان حساسیت بیشتری به این بیماری نشان داده وآلوده می شوند واغلب انتهای این شاخه ها خم شده وبه شکل عصا در می آید وآلودگی بر روی برگها نیز از محل رگبرگها ایجاد و به تدریج برگها آب سوخته وخشک شده وچسبیده به شاخه های آلوده باقی می ماند و این تغییر رنگ در درختان گلابی به رنگ سیاه،در درختان (به)به رنگ قهوه ای تیره ودردرختان سیب به رنگ قهوه ای روشن ظاهر می شود .
عوامل موثر در کسترش وتوسعه بیماری :
یکی از عوامل مهم وتاثیر گذار بر توسعه بیماری آتشک شرایط آب وهوایی حاکم بر منطقه است .درجه حرارت (29-24درجه) و مقدار رطوبت محیط نیز که به اشکال باران،شبنم یا رطوبت نسبی بسیار زیاد دیده می شود از عوامل باکتری این بیماری محسوب میشود. دومین عامل که مهمترین عامل انتقال و انتشار این بیماری میباشد حشرات،مخصوصا“ زنبور عسل است که این حشرات از یک طرف با حمل عامل بیماری بر روی بدن خود انتشار باکتری می گردند و از طرف دیگر به واسطه تغذیه از گیاهان ،میزبان ورود باکتری به درون گیاه میشوند.
روشهای مبارزه وکنترل :
کنترل این بیماری به روش شیمیایی وبا استفاده از سم به تنهایی مشکل ویا غیر ممکن می باشد .بنابراین استفاده از روشهای پیشگیری ورعایت نکات زیر لازم وضروری است :
۱- نظر به اینکه انتقال بیماری از منطقه ای به منطقه ای دیگر معمولا از طریق نهال، قلمه ویا پیوندک صورت می گیرد بنابراین نهال وقلمه ویا پیوندک مورد نیاز از مناطق سالم و عاری از بیماری تهیه گردیده وسعی شود از ارقا م مقاوم استفاده گردد.
۲- باغات از نظر تغذیه مورد توجه قرا گیرند واز مصرف زیاد کود ازته که سبب افزایش رشد و رویشی وابدار شدن شاخه شده وحساسیت درختان را نسبت به این بیماری افزایش میدهد خودداری شود
۳- اندام های آلوده هرس و منهدم گردند وعلفهای هرز باغ واطراف درختان حذف شوند.
۴- وسایل کار اعم از قیچی ،چاقو ،اره وغیره با الکل یا مایع ضد عفونی کننده پس از هرس هر درخت ضد عفونی گردند
۵- نظربه اینکه زنبور عسل مهمترین عامل انتقال این بیماری در زمان گلدهی است از استقرار کندوهای زنبور عسل در باغات ومناطق آلوده جدا خودداری گردد.
۶- از آنجایی که حشرات (همچون شته ها ،زنجره ها وپسیلها )به همراه کنه ها از عوامل انتقال بیماری در طول فصل رویشی محسوب میگردند مبارزه موثر با این حشرات در زمان رشد رویشی درختان ضرورت دارد
۷- باغات آلوده با محلول سمی بردو یکبار در پاییز وسه بار در بهار در زمان گل دهی درختان، یک نوبت در موقعی که 5 درصد شکوفه باز شده است ،یک نوبت در زمانی که ۵۰ درصد شکوفه ها ویک نوبت در زمان باز شدن تمام گلها سمپاشی گردند.
انتخاب نهال سالم وعاری از بیماری، گام اساسی در احداث وتوسعه ی باغات و تولید اقتصادی محصولات باغی می باشد
برای مدیریت وجلوگیری از بیماری آتشک لازم است تلفیقی از روشهای پیشگیری وکنترل انجام گیرد.
گندم نان کویر | |
سال معرفی : | ۱۳۷۶ |
مبدا : | ایستگاه زابل |
شجره : | Stm/3/Kal//V534/Jit716 |
تیپ رشد : | بهاره |
میانگین ارتفاع بوته : | ۹۲/۵ سانتیمتر |
تاریخ رسیدن : | زودرس |
میانگین وزن هزاردانه : | ۳۸ گرم |
رنگ دانه : | روشن شیشه ای |
مقاومت به خوابیدگی : | مقاوم |
مقاومت به ریزش : | خیلی مقاوم |
واکنش به امراض : | نیمه حساس به زنگ زرد |
واکنش به تنش های محیطی : | مقاوم به شوری و متحمل به خشکی آخر فصل و بادزدگی |
میانگین عملکرد دانه : | ۶/۲۵ تن در هکتار |
کیفیت نانوایی : | متوسط |
میانگین درصد پروتئین دانه : | ۱۰/۵ |
مناطق مورد کشت : |
اراضی شور و با محدودیت آب در مناطق معتدل و گرمسیر کشور از جمله یزد،کرمان،خوزستان و زابل |
نزدیک به ۱۰۰۰ گونه زنبور عسل در شمال غربی آمریکا، نزدیک به اقیانوس آرام شناخته شدهاند که تنها تعداد اندکی از آنها برای گردهافشانی در باغها مفید تشخیص داده شدهاند. استفاده از حشرهکشها و از دست رفتن محیطهای مساعد آشیانه سازی سبب کاهش تعداد زنبورهای وحشی گرده افشان شده است. زنبورهای بامبل(Bumble bee) به سبب داشتن موهای زیاد و جثه بزرگ، گرده افشانهای خوبی هستند، اما متاسفانه قادر به تولید جمعیت فراوانی از این نوع زنبور نبودهایم. زنبورهای وحشی دیگری نیز وجود دارند، اما تعداد آنها برای یک گرده افشانی مناسب کافی نیست.
زنبورهای عسل، مهمترین حشرات گرده افشان برای تولید تجاری میوهاند. زنبورها تنها حشرات پرورش یافتهای هستند که از آنها میتوان برای گرده افشانی باغها استفاده کرد. از آن رو که این حشرات، گرده افشانهای کارآمدی هستند، هر زمان، هر مکان و هر گلی که لازم باشد میتوان از آنها بهره گرفت و تعدادشان قابل کنترل است.
برای باغداران عملی نیست که خودشان صاحب کندوی زنبور عسل باشند، چرا که مانند دیگر حیواناتی که در مزارع نگهداری میشوند، در تمامی سال به مراقبت نیاز دارند. از سوی دیگر، باغدار، تنها مدت کوتاهی به یک کندوی خوب نیاز دارد. بنابراین، باغدار همیشه به مهارت زنبوردار در پرورش کندوهای سالم در هنگام باز شدن گلها بسیار وابسته است.
رفتار زنبور عسل در هنگام چرا
در هر زمان معین تقریباً ۱/۳ زنبورهای کندو در حال چرا و به دنبال شهد یا دانهی گردهاند. زنبورهای در حال چرا، بندرت در یک پرواز دانهی گرده و شهد را همزمان جمع آوری میکنند. یک زنبور در هر پرواز بر ۵۰ تا ۱۰۰ گل مینشیند. نسبت زنبورهای جمع کنندهی شهد به دانه گرده، به امکان پرواز، نیازهای کندو و فراوانی شهد و دانه گرده بستگی دارد. بط.ر کلی، ۸۰% زنبورهایی که بر گلهای سیب مینشیند شهد و 20% آنها دانه گرده جمعاوری میکنند. بیشتر (۸۰%) زنبورهای عسل که بر گلهای گیلاس و آلبالو مینشینند، دانه گرده گرد میآورند. از آنجا که زنبورهای جمع کننده دانه گرده، بیشتر از زنبورهای جمع کننده شهد در گرده افشانی موثرند، باغداران کندوهایی را ترجیح میدهند که درصد بیشتری از جمعیت آن از گروه جمع کنندگان دانه گرده باشند. کندوهای بزرگ که تعداد زیادی زنبورهای نوزاد دارند، پیش از کندوهای کوچک، زنبور جمع کننده دانه گرده به بیرون میفرستند.
زنبورها شهد را از بالا و یا از کناره گل سیب جمعآوری میکنند و ممکن است که در گرده افشانی گلها موثر باشند یا نباشند. زنبورهایی که با نشستن در بالای گل، با فرو کردن زبان خود به درون گل، شهد را جمعآوری میکنند، بر اثر تماس با سطح کلاله همیشه عمل گرده افشانی را انجام میدهند. زنبورهایی که پاهایشان را روی گلبرگها میگذارند و از کنار گل و با فرو بردن زبانشان از بین پرچمها، شهد را جمعآوری میکنند به سبب عدم تماس با سطح کلاله، عمل گردهافشانی را انجام نمیدهند.
تنها در حدود ۵۰% از گردآورندگان شهد در سیب لبنانی از بالای گل عمل میکنند. به همین سبب امکان دگرگردهافشانی موثر کمتر خواهد بود. در یک باغ سیب که رقمهای گرده دهنده بدون گل بودند، تنها ۷% از زنبورها در سیب قرمز لبنانی از بالای گل شهد جمع آوری میکردند. در بیشتر سیبهای زینتی که به عنوان گرده دهنده کاشته میشوند، درصد زیادی از زنبورها از بالای گل شهد جمع اوری میکنند و در نتیجه دگرگردهافشانی بسیار موثر انجام میشود.
از دیدگاه شیوهی گِردآوری شهد توسط زنبور عسل، آنها که از کنار عمل میکنند بازدهی بیشتری دارند، چرا که 2 ثانیه زودتر این کار را انجام میدهند. روش چَرا، رفتاری آموختنی و شرطی است؛ یعنی زنبوری که از کنار گل عمل میکند، تنها در شرایط اجبار و اضطراب به جمعآوری شهد از بالای گل روی میآورد. تعداد زنبورهایی که در سیب قرمز لبنانی از بالای گل شهد را گِردآوری میکنند، تابعی از ساختمان گل و رقم گرده دهنده برای دگرگرده افشانی است.
بر پایه مشاهدات ما در گلهایی که گلبرگهایشان کاملاً باز میشوند و فاصلهی بیشتر از هم دارند، احتمال فعالیت زنبور از کنار گل بیشتر است. افزون بر این هر چه گلها پیرتر شوند، به سبب اینکه گلبرگها بیشتر از هم باز میشوند، زنبورها بیشتر از کنار گل فعالیت میکنند. همچنین در رقمهایی که فاصله بین قاعده پرچمها در آنها زیاد است، فعالیت زنبورها از کنار بیشتر است.برای اینکه دگرگرده افشانی به طور موثری انجام گیرد، زنبور میبایستی در همان نخستین روز باز شدن گل بر آن بنشیند، شاید بهتر آن باشد که رقمهایی از سیب قرمز لبنانی بیابیم که گلهایی فنجانی شکل داشته باشد تا زنبور عسل نتواند شهد را از کنار جمع آوری کند.
از آنجا که در زنبور، تمایل به یادگیری دیده میشود و این حشره، چَرا را از کنار ترجیح میدهد، بهتر است امکان و فرصت چرا از کنار هر چه کمتر برایش فراهم آید. یک رقم گرده دهنده مناسب با گلهای فنجانی شکل که در قاعده پرچمها فاصلهای نداشته باشد کاهش میزان فعالیت چرا از کنار در گلهای سیب قرمز لبنانی را در پی خواهد دارد. درصد نسبتاً زیادی از زنبورها در سیب گلدن از کنار فعالیت میکنند. در نتیجه استفاده از این رقم به عنوان گرده دهنده به افزایش تعداد زنبورهایی منجر میشود که از کنار گل سیب قرمز لبنانی شهد جمع میکنند.
فعالیت زنبور عسل تحت تأثیر شرایط آب و هوا قرار میگیرد. در دمای پایینتر از ۱۵/۶ درجه سانتیگراد، تعداد بسیار کمی از زنبورها پرواز میکنند. اگر سرعت باد بیشتر از ۲۴ کیلومتر در ساعت باشد سبب کاهش فعالیت زنبور میشود و یا فعالیت آن را کاملاً متوفق میکند. شدت نور نیز اگر کمتر از ۶۰۰۰ فوت شمع باشد، کاهش فعالیت زنبور را به دنبال خواهد داشت.
نیروی حوزهای (Field force) یا تعداد واقعی زنبوران عسل که در باغ فعالیت میکنند، از اطلاعات مهم و حیاتی است. برای تعیین نیروی حوزهای در یک باغ باید به آهستگی در اطراف یک درخت کرد و تعداد زنبورهایی را که روی شکوفهها در مدت یک دقیقه فعالیت میکنند شمرد. این کار را بایستی دست کم در مورد ۱۰ درخت، در دمای ۱۸/۳ درجه سانتیگراد یا بالاتر و زمانی که تقریباً باد نمیوزد تکرار کرد. از روی این شمارشها، میانگین میانگین تعداد زنبورها در هر درخت بر دقیقه تعیین میشود. در باغهایی که درختان به مرحله بلوغ رسیدهاند میبایستی تعداد ۲۰ تا ۲۵ زنبور روی شکوفههای سیب، ۱۰ تا ۱۵ زنبور روی شکوفههای گلابی و ۲۵ تا ۳۵ زنبور روی شکوفههای گیلاس و آلبالو فعالیت کنند. این اعداد نشانهی ان است که تعداد زنبورهای گردهافشان برای یک گردهافشانی کامل کافی است.